من و عشق لحظه ای

من و عشق لحظه ای

هیچییییییییییی🌸🌱

عشق لحظه ای پارت ۱

ana kermani ana kermani ana kermani · 1404/4/25 16:24 ·

مرینت:

وایییی دختر دیرم شدهههههه آووو لوکا بهم پیام داده: مرینت عزیز قرار امشبمون ساعت 8یادت نره

اوه دختر باید بهش بگم که هیچ حسی بهش ندارممممم✴️

وایییی مدیر مدرسه حتما اخراجم می‌کنه بابت این همه تاخیرررر

(بعد ۳دقیقه دویدن و رسیدن به مدرسه)

آخیش هنوز ۱دقیقه فرصت دارم وایییی. آدرین

 نباید منو ببینه چون اون ...آه ک.ر.ا.ش.م.ه

آدرین :

وای دختر هات و بانمک مدرسه مرینت باید سعی کنم با یک بهونه ای بکشمش خونمون خیلی خوب میشه فقط باید اون بهونه رو پیدا کنم . نینو:

آدرین به چی انقدر خیره شدی ریاضی مونده هااا

آدرین:

آفرین نینو واقعا یک دانشمند درون داری

(رفتن به سمت مرینت)

سلام دختر چطوری؟✨

مرینت:

اوه چطوری فهمید ..... سلام آردین .....یعنی...

آدرین .........من خوبم تو چطوری؟

آدرین:

ممنون آممممم راستی مرینت من توی ریاضی مشکل دارم میتونی امشب بیای خونمون با هم ریاضی کار کنیم؟

مرینت: 

واقعا متاسفم ولی امروز نمیتونم بیام اما برای فردا میتونم بیام

آدرین :

آوووو ...... باوشه

 

بچه ها این پارت به اتمام رسید 🌸🌱

توجه توجه🔴🔴

پارت بعد صحنه دار هستش🔞

بای بای🌟

 

 

 

 

 

 

 

عشق لحظه ای پارت سه

ana kermani ana kermani ana kermani · 1404/4/29 13:25 ·

مرینت:

وقتی براش س.ا.ک زدم خیلی لذت برد موهامو تو دستاش گرفت و تلمبه میزد بعد از چند مین ا.ر.ض.ا شد و آبشو تو دهنم خالی کرد.

لوکا:

وقتی ا.ر.ض.ا شدم، سریعا مرینت رو روی تخت به طرف ب.ا.س.ن.ش گذاشتمش و عضومو تو دستم گرفتم و ک.ل.ا.ه.ک.ش رو کردم تو سوراخ ب.ا.س.ن.ش و اون آه و نالش شروع شد.

مرینت:

وقتی این کارو کرد کلا هرچی لذت بود فراموشم شد و فقط یک حس داشتم درد، آه و نالش کل  آپارتمان رو فرا گرفت و لوکا یک تقه زد و کل مردونگ.یشو توم فرو کرد.

بعد از اون دیگه چیزی متوجه نشدم.

 

بچه ها این پارت به پایان رسید 🌸 🌱 پارت بعد صحنه دار نیست 🎶

بای بای 🌟

 

 

عشق لحظه ای پارت چهار

ana kermani ana kermani ana kermani · 1404/4/30 00:31 ·

مرینت:

من بیدار شدم و دیدم ل.خ.ت.م و بدون اینکه حتی یک ثانیه فکر کنم رفتم خودم رو سریع شستم و بعدش به ساعت نگاه کردم و دیدم دوبارههههه دیرم شدههههه و مجبور شدم با همون لباس هایم فرار کنم 

لوکا:

مممممممم.......ر.ا.ب.ط.ه با اون دختر مثل یک رویا ی شیرین بود و من را آروم میکرد دلم نمی‌خواد حتی یه نفر به اون بدن نرم و سفیدش دست بزنه🤤

مرینت:

وقتی با اون لباس هایم به سمت مدرسه رفتم دیدم همه ی نگاه ها روی من هست راستش یکم معذب شدم تاااااا.........آدرین و دیدم و به یاد قرار امشبمون افتادم .

آدرین:

وقتی دیدمش اول با اون لباس های ه.ات و جذابش قند تو دلم آب شد ولی بعدش یادم اومد در معرض دید چندین نفره و اعصابم خورد شد ......... امیدوارم امشب بیاد.

نویسنده:

سر کلاس بودند تا اینکه کلاس تمام شد و در دستشویی همدیگر را دیدند

مرینت:

سلام ......آدر.....ین.

آدرین:

سلام .م.....رین....ت

مرینت:

تعجب کردم اسمم را با لکنت گفت چون فکر میکردم فقط منم که عاشقانه عاشقشم ولی دقیقا ...... فکر کنم..........الان وقت اعتراف به 

..........عشق مان بود

آدرین:

انقدر به چشمم مثل پرنسس ها نیومده که دیگه نمی‌تونستم این حقیقت بسیار زیبا را از اون پنهان کنم ......... اینکه.....دوستش دارم

مرینت و آدرین (هم زمان):

دوستت دارم 

مرینت:

نمی‌دونم چی شد فقط می‌دونم که .......

 

پایان این پارت هستش

پارت بعد صحنه دار هستش 🔞

تا پارت بعد بای بای 🌟

خلاصه ای از پارت پنجم

ana kermani ana kermani ana kermani · 1404/4/31 14:14 ·

اگه پارت پنجم رو میخواید باید حمایت کنیددددد

مرینت••

آدرین من............. نمیتونم امممممم

آدرین°°

مممممم ......... بگو چی میخوای دخترر

لوکا^^

مرینت.........تو خیانت کردی ازت........

-------------------------------------------------------

خیلی خب کرم ریزی انجام شدددد🤫🦎🪱

لطفا حمایت کنید پارت بعد صحنه دار هستش 🔞

بای بای 🌟

 

 

 

ماخانلا